چاپ کتاب شعر ، رمان و داستان

ادرس جدید سایت دپارتمان چاپ کتاب

http://www.chapketab.ir/

در مورد کتابهای شعر مخصوصا برای شاعران گمنام مثل من بزرگترین اشتباه است اگر کتاب را در تیراژبالا چاپ کنیم چون کسی شعر من و امثال من را نمی خواند وقتی شاعران بزرگی چون حافظ و سعدی و .. هستند

پس بهترین کار این است شما اول کتابتان را ۱۰۰ جلد چاپ کنید بعدا اگر استقبال شد کتابتان را در تیراژبالا به چاپ برسانید البته باید بگم در داخل کتابتون تیراژ کتابو ۱۰۰۰ میزنن تا ارزش کتابتون پایین نیاد و تو کتابخونه ملی و ارشادم ثبت شه ب عبارتی اعلام وصول بشه چون تیراژهای زیر ۵۰۰ تا رو اعلام وصول نمیکنن و کتاب هیچ ارزشی نداره اگه اعلام وصول نشه. کتابی که اعلام وصول نشه یعنی چاپ نشده

خیلی از دوستان که باهاشون در ارتباط بودم در سایت های شعر ، اشعارشونو با هزینه ی چند ملیونی چاپ کردن اخرشم به فروش نرفته و مجبور شدن به دیگران هدیه بدن پس بهتره کتاب در تیراژکم چاپ بشه اگر از کتاب استقبال شد بعدا سرمایه گذاری کنن اگرم استقبال نشد زیاد ضرر نکردن چون تونستن با کمترین هزینه کتابشونو چاپ کنن هم از سرقت ادبی جلوگیری میشه هم چاپ کتاب یه سری امتیازهای دیگه داره

بعضی دوستان فکر می کنن در این روش چون کتاب کم چاپ میشه کیفیتش پایینه باید بگم در این روش کیفیت چاپ خیلی بهتر از روش چاپ افست هست

در چاپ کتاب با تیراژکم از چاپ دیجیتال استفاده میشه که کیفیتش نسبت به کتابهای بازار خیلی بهتره پس نگران کیفیت کتاب نباشید

برای مثال یک کتاب ۱۰۰ صفحه ای رو اگر ۵۰ جلد چاپ کنید ۵۰۰ هزار و اگر ۱۰۰ جلد چاپ کنید ۶۰۰ هزار هزینه بر میدارد که خیلی بهتر است شما دو ملیون و نیم بدهید کتابتان را ۱۰۰۰ جلد چاپ کنید اخرشم معلوم نباشد به فروش برود یا نرود ولی ۵۰ جلد را می توان به دوستان و فامیل هدیه داد و فکر نکنم کتاب به فروش هم نرود اسمش را ضرر گذاشت چون کتاب ثبت شده و از سرقت ادبی جلوگیری می شود

ادرس جدید سایت دپارتمان چاپ کتاب

http://www.chapketab.ir/

هرگونه سوال در زمینه چاپ کتاب، گرفتن مجوز چاپ کتاب، مراحل چاپ کتاب، هزینه ی چاپ، تبدیل پایان نامه به کتاب، چاپ در زمینه های علمی ادبی دینی هنری پزشکی مهندسی و … را از ما بپرسید

شماره تماس: ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴

ایمیل: hoseinvash@yahoo.com

جیمیل: hoseinvash@gmail.com

31 thoughts on “چاپ کتاب شعر ، رمان و داستان”

  1. سعید خسروی گفت:

    سلام من ایرانگردم سالها داستانهای کوتاه عبرت اور اقوام را جمع اوری کردمو با دوبیتی ها نتیجه گیری. اما برای چاپ نیاز به مشاوره و کمک دارم کمکم کنید۰۹۱۶۶۶۴۸۲۰۴

  2. سعید خسروی گفت:

    سلام من ایرانگردم سالها داستانهای کوتاه عبرت اور اقوام را جمع اوری کردمو با دوبیتی ها نتیجه گیری. اما برای چاپ نیاز به مشاوره و کمک دارم کمکم کنید

  3. پژمان گفت:

    سلام من دو نوشته دارم و البته اول به صورت فیلم نامه بودن و خودتون ک می دونید چه مشکلاتی برای دیده شدن وجود دارد
    پس به داستان تغییر دادم
    و می خوام ب چاپ برسونم
    موضوع در باره ی یک جنگل از حیوانات و دومین موضوع درباره ی روان درمانی هستش ک نمیشه موضوعات رو.کامل بگم
    متاسفانه پول چاپش رو ندارم
    خواستم ببینم شما مشارکتی چاپ می کنید یا وام میشه گرفت و …
    تشکر از شما
    ۰۹۰۱۱۶۳۸۰۰۸

    1. گفت:

      الان با این شرایط جایی مشارکت نمیکنه
      حواستون باشه خیلی از ناشرا هزینه رو دو برابر میگن و میگن ما در نصف هزینه مشارکت میکنیم
      برای مثلا اگه هزینه ی چاپ یک کتاب سه میلیون تومان هست میگویند ۵ میلیون تومان که ما در دو میلیون تومانش مشارکت میکنیم و شما سه میلیون تومانش را بدهید که در واقع همون هزینه ی کامل کتاب هست
      ۰۹۱۲۰۶۱۷۲۸۳ مشاوره رایگان

  4. درود فراوان :
    علی احمدی با تخلص هنری حادثه شاعر و نویسنده آسیب های می باشم و می خواستم شرایط دقیق و هزینه چاپ کتاب شعر رو توسط شما بزرگواران بدانم بنده اولین کتاب شعر کاغذی خودم رو با هزینه ای سنگین چاپ نمودم و فروش خوبی نداشتم این شد باقی آثارمو پی دی اف منتشر نمودم ….لکن مایل هستم آثارم کاغذی منتشر بشه البته مقرون به صرفه…

    سپاسمندم ……علی احمدی (حادثه)

    1. گفت:

      تعداد کم باید چاپ کنید و بعدا پی دی اف منتشر کنید

  5. آیناز گفت:

    سلام
    ممنون از سایت خوبتون برای اونایی که سوال دارند و میخان استعداد هنر و علاقشونو به چاپ برسونن.من گه گداری شعر میگم و نثر ادبی.نمیدونم خوب هستند یا نه ؟! یا شایدم شبیه ترانه.چون انگیزه ای برای چاپ نداشتم یک مدتی هست دست به قلم نشدم .شعر هایم برای دوران دبیرستان هست به نظر شما میتونم ادامه بدم و همون هارو چاپ کنم یا شایدم اضافه هم کنم ؟

    1. گفت:

      سلام
      باید شعراتونو ببینم
      یک نمونه شعر به این شماره تلگرام کنید
      ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴

  6. صدرا گفت:

    با عرض سلام و خسته نباشید
    می خواستم بدونم که آیا برای چاپ کتاب چند سال باید داشته باشیم؟
    ممنون و سپاسگزارم ❤

    1. گفت:

      سلام
      سن مهم نیست
      هر چند ساله باشید میتونید کتاب چاپ کنید

  7. سارا گفت:

    سلام کتابم‌دست‌نوشتست برای طراحی صفحه آرایی اش میتونید تخصصی یه جیزه خیلی جذاب انجام بدید ؟ یکی از شعرها رو میتونم براتون تلگرام بفرستم؟

    1. گفت:

      بله میتونیم مشکلی نداره

  8. سمیرا گفت:

    سلام من ی سری شعر دارم حدود چهل شعر ک میشه چهل صفحه برا ی کتاب پنجاه صفحه ای با تیراژ ۱۰۰هزینش چقد میشه

    1. گفت:

      برای هزینه تماس بگیرید
      ۰۹۱۲۰۶۱۷۲۸۳

  9. محمد حسین گفت:

    سلام بر شما
    بنده میخواستم بدونم برای چاپ کتاب اشعارم دقیقا چه مراحلی باید طی بشه ‌.

    1. گفت:

      کلیه ی مراحل رو خود ناشر انجام میده شما نیاز نیست کاری کنید
      مراحل چاپ کتاب در سایت هست مطالعه کنید

  10. الناز گفت:

    سلام.وقت بخیر.میخواستم بپرسم شما انتشار کتاب با هزینه خود انتشارات انجام میدین!
    منظورم انتشار کتاب با هزینه ی ناشر و واگذاری حق چاپ هستش.

    1. گفت:

      سلام
      خیر کتاب با سرمایه گذاری خود مولف چاپ میشه

  11. sara گفت:

    سلام. وقت بخیر جسارتا میخواستم بپرسم شما چاپ کتاب با هزینه ی خود انتشارات هم انجام میدین!
    منظورم چاپ رایگان و واگذاری حق انتشار به ناشر هستش!

    1. گفت:

      خیر کتاب با هزینه و سرمایه خود مولف انجام میشه

  12. ر-ا گفت:

    لطفا راهنمایی فرمائید بایت گرفتن مجوز ودیگر مراحل در چاپ کتاب شعر اینجانب

    1. گفت:

      نمونه شعر اول برام تلگرام کنید این شماره
      ۰۹۱۸۳۷۷۵۳۳۴

  13. حسین گفت:

    سلام و درود ببخشید من بخوام نوشته های خودمو در یک کتاب چاپ کنم برای خودم و بوقتش که مجوز گرفتم نشر کنم هزینش چقدر میشه؟

    1. گفت:

      موارد زیر در هزینه موثرند
      تیراژ
      تعداد صفحات
      رنگی یا سیاه سفید
      قطع
      کمترین هزینه ۴۰۰ هزاری میشه

  14. نصری زاد گفت:

    بنده مجموعه شعری دارم در وصف امام زمان می خواستم ببینم برا چاپش میشه اقدام کرد البته در یک کتاب ۳۰ تا ۵۰ صفحه ای نظرتون رو برام بفرستید

    1. گفت:

      بله مشکلی نیست
      ما هستیم خدمتتون
      ۰۹۱۲۰۶۱۷۲۸۳

  15. سلام و درود بر عزیزان دانش پرور ایران
    ممنونم از اطلاع رسانی و همت شما بزرگواران
    من باقر رمزی باصر یکی از آسیب دیدگان اجتماعی هستم در باره اشعارم اکنون سه جلد کتاب دارم که بدون ویرایش است در باره اعتیاد دو جلد کتاب دارم که باید ویرایش بشه و دو جلد کتاب هم دام که با موضوعیت اجتماعی تالیف کرده ام
    یک جلد از این کتب با عنوان
    تو میدونی و خودت
    آماده چاپ است هم ویرایش شده هم صفه آرایی و هم طرح جلد آماده است میخواهم بخاطر بضاعت کمی که دارم برایم به چاپ برسانید در قطع رقعی قبلا من کتابی را در زمینه اشعارم به چاپ رسانده ام و این جلد دوم از تالیفاتم است میخواهم کل امتیازات را انتشارات متقبل بشه چگونه باید انجام بدم

    1. گفت:

      بگردید براش اسپانسر پیدا کنبد اگه کسی پیدا نشد بیارید با هزینه کتر براتون چاپ میکنیم

  16. بهارک بهشتى گفت:

    سلام
    اگر بخواهم برای چاپ کتاب اقدام کنم چه مراحل را باید طی کرد
    و اگر بخوام انتشارات سخنوران اینکارو انجام بده چه جوری باید اقدام کنم

    1. گفت:

      شما نیازی نیست کاری کنید کلیه کارها رو انتشارات انجام میده
      شما فقط نظارت میکنید برا کار

  17. هنگامه گفت:

    پسر شیطون
    یه پسری بود شیطون بلا
    بی کله وسر به هوا
    لنگه ظهر بی حوصله
    از سر تا پا هم کسله
    از رخت خواب میشد جدا
    نعره میزد با اون صدا
    آی گشنمه ، آی گشنمه
    مامان می خوام یه اشگنه
    آی دستور ، آی دستور
    همش میزد حرف زور
    مامان بی گناهش
    می گفت به اون با خواهش
    ای پسرم آقا امید
    گیسمو کردی سفید
    هر روز کلاست دیر میشه
    معلمت دلگیر میشه
    آخر میشی روفوزه
    یه راست میری تو کوزه
    امید که گوش نمی کرد
    کلی شیطونی میکرد
    به جای درس ومدرسه
    جای حساب و هندسه
    می رفت تو کوچه بازی
    با مرغ وجوجه غازی
    غروب میومد خونه
    بعدش می خورد هنونه
    آخر شب رفت خوابید
    بی رفع هر تکالیف
    این کار هر شبش بود
    بازی جای مشقش بود
    همسایه اشون امیر علی
    تو مدرسه بود اولی
    تو مدرسه تو خونه
    بود پسری نمونه
    مادر ومعلمش
    شاد از ادب و علمش
    تو مدرسه تو خونه
    راضی از این دردونه
    یه روز که خواب بود امید
    امیر یهو سررسید
    امیر علی گفت تا به کی
    می خوای بخوابی تو هی
    تنبلی تا چه مدت
    نگاه بکن به ساعت
    بیا بریم به مدرسه
    معلم از راه می رسه
    سر ساعت نمیرسیم
    درس و ما از دست میدیم
    امید با خمیازه پا شد
    دست وروش و با می شست
    می خواست دیگه که خوب باشه
    زود بخوابه تا زود پاشه
    بعد از صبحونه دو تایی
    رفتند سمت ابتدایی
    امید و امیر با اجازه
    با ادب و بی خمیازه
    نشستن روی نیمکت
    با دقت وبی صحبت

پاسخ دادن به پژمان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *